خدایا
سرده این پایین، از اون بالا تماشا کن
اگه میشه فقط گاهی بیا دست منو "ها" کن !
خدایا
سرده این پایین، ببین دستامو میلرزه،
دیگه حتی همه دنیا به این دوری نمی ارزه !
بگو گاهی که دلتنگم، از اون بالا میبینی
بگو گاهی که غمگینم، تو هم دلتنگ و غمگینی !
کسی اینجا نمیبینه، که دنیا زیر چشماته، یه عمر
یادمون رفته، زمین دار مکافاته !
خدایا
وقته برگشتن، یه کم یا من مدارا کن
شنیدم گرمه اغوشت
اگه میشه منم جا کن..!!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
هـــــــــنوزم
هرجا حتی اسمش برده میشه …
بغض خفه ام میکنه !!
هرجا رو که نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هرجا که دو نفرو باهم میبینم…
بغض خفه ام میکنه !!
هر وقت که گوشیمو نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت تلفن زنگ میخوره …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت که اس ام اس میاد …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت که از خواب بیدار میشم …
بغض خفه ام میکنه !!
هر چیزی رو که نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هنوز نمیفهمم که چرا …..
بغض خفه ام میکنه …..
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
دلم تنگ شده
برای " تـــــــو"….
تو که سزاوار این همه اشعار عاشقانه ای …
تو که این همه در من میتابی …
در من خانه میکنی
و
میروی و تنهایم میذاری …
"تــــو"
واژه ی کوچکی است
اما دنیای مرا شامل میشود …
فراموش میکنی
اما فراموش نمیشوی
دوستت میدارم اما دوستم نمیداری
بیخیالم میشوی اما از خیالم نمیروی
قلم میشوی در دستانم
تک تک سطر های خاطاتم را مینگاری
خنده میشوی رو لبانم
اشک میشوی در چشمانم
تو کیستی ؟؟
که این همه برایم عزیز هستی و من برایت بس ناچیز …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
حالا که برگشــــتــه ای
دیـــگــر دوســـتت نــدارم
من هنـــوز عاشــق كــــسی هستـــم
كه اطمینـــان داشتــــم
یـــك روز هـــم
مرا تنهــــــــــا نــمی گـــذارد..!!!!!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن...
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم..
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده,
راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره...
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون...
اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن
اینایی که همیشه میخندن
اینایی که
تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن
اینا فرشتن ...
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه, اذیتشون نکنین ...
تنهاشون نزارین ؛ داغون میشن ... !!!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
Those we love don't go away
they walk beside us every day
unseen
unheard
still near
still loved
still missed and still very dear
اونایی که ما عاشقشون هستیم
هیچ وقت از ما دور نمیشوند
هروز در کنار ما راه میروند
اما دیده نمیشوند …
شنیده نمی شوند و هنوز نزدیک …
و هنوز عاشق …
وهنوز دلتنگ و خیلی عزیز …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
مدت زیادی از زمان ازدواجشان میگذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیبهای خاص خودش را داشت.
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
به نام بغض ترکت می کنم و تنهایت می گذارم تا بیش از این انرژی ات را صرف نکنی... برای صادقانه دروغ گفتن خالصانه خیانت کردن و عاشقانه بی وفایی کردن وچه حس پوچی بود که می پنداشتم لایق اعتمادی.... بر گفته از وب کلبه تنهایی من - مهدیه
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
هـــر چـــه مـــی نــگــرم
هــمــه جــهــان
در چـشـم تــــــــــوسـت
یکـی بیـایـد دوبـاره
منظومـه شـمسـی را بـرای من
تـعـریـفـــ کنـد …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, چشم تو…, ,
یه پسرایی هستن که . . .
صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه
شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک
ابروهاشون فابریک خودشونه
همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری ..!
اما مـرام دارن
چشمشون همه جا کار نمی کنه
و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیستن
پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن
پُــــز نمیـــــــدن
پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست
آره رفیـق ..!
اونایی که تکیه کلامشون معرفته
بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن
آدم میتــونه بهشون تکیه کنه
کنارشـون آرامش داری
کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست
و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن
این جور پسرا خیلی مـردن
خیلی تکن، خیلی خاصن …
خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن
ولی احساس شون قویه
آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه ..!!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
من میگفتم که تو شاید
به این عشقم قانع میشی
بی خبر ازاینکه واسه
عشقمون یه مانع میشی
من امید داشتم که روزی
می رسم به دلخوشی هام
دیگه تغییری نمیده
هیچی رو گفتن حرفام
اعتقاد داشتی که ازتوو
فکر وذکرم میره یادت
حتی فک(ر) نکردی شاید
بشکنم با اعتقادت
شوکه ام از کار قلبت
حال این دلم وخیمه
لب رولب دوختم یه گوشه
این نشون از بی کسیمه
خیلی محبوبی تو قلبم
توی تک تک دقایق
خیلی زود دیر شد واما
باز میخوامت مثه سابق
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
نیمهشب بود و ... غمی تازه نفس
ره خوابم زد و... ماندم بیدار
ریخت از پرتو لرزنده شمع؛
سایهی دسته گلی بر دیوار.
همه گل بود... ولی روح نداشت!
سایهای مضطرب و لرزان بود...
چهرهای سرد و غمانگیز و... سیاه
گوئیا مردهی سرگردان بود.
شمع خاموش شد از تندی باد
اثر از سایه به دیوار نماند
کس نپرسید: کجا رفت؟ که بود؟
که دمی چند در اینجا گذراند!
این منم خسته در این کلبهی تنگ
جسم درماندهام از روح جداست
من اگر سایهی خویشم یا رب...
روح آوارهی من کیست؟ کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
عاشـــــقـــــانه هایـــــم را برای که مــــیــــگــــویــــــم؟؟
برای قــلـبــــی خائــــــــــــــــن ،
برای چشـــمانی هـــوســـــــــران ،
برای گـــــــوش هایی کــــــــر ،
برای چشــــــــــــمانی کـــــــــور ،
یا برای دســـتـــــــانی بی حـــــس؟؟؟
نه برای تو نـــــــمـــیـــــــگـــویـــم مـــــرد مغـــــــرور
که از قـــلــبــــی شـــکــســـته ،
از دخـــتـــری با چــــــشــــم هایـــــی زلال ،
با قــلـــبـــــی پاکـــــــــــــ با دســـتــانــی وفــــادار ،
با عـــشـــقـــــــــی ابــدی و با ســـرشــتــی خـــدایـــــی
خـــــبـری نــــــمــیــگــــیــــری .
برای تو نــــــمــــــــیـگـــویـــــــم و نـــــــــمیـسـرایم
که مـغـــــرورتــــــــر و ســــــــخـــــت تـــــر شـــــــــــوی ،
تـنـــــها عــاشـــــقـــانه هـــایــــم را با چــشــــمانـــی تــــر ،
با بـــغــــضــــی خــفــــــه شده و بـیــــــصدا ،
با اشـــــــک هــایــــی روان برای دل عـــاشـــقـــم
و
خــــدای عـــاشــــقـــــان خــــــــواهــــم گـــــفـــــت …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
ایـــن روزها چقـــدر دلــــم برایـــت تنـــــگ مـــی شــود…
کـســـی نمـــی دانــد چــرا ؟؟؟!!!
کـســـی نمــی پـرســـد چـرا ؟؟؟!!!
امــا مـن سخــت آشفتــه ام و چـقـدر بـی تـاب…
مـــی گویـند ایـن روزهـا عـاشــقــــی هـم پیشیــه ای اسـت نــو …
امـا مــن عــاشــقــی پیشــه نـکـرده ام …
مــــن پیشـــه ام عــاشقــــی اســت …
از آن روز کـه ابتـدایــی نـداشــت…
مـن سـالـهـاسـت کـه عـاشــق تـــو هـسـتـم …
یـادت مــی آیـــد آن روزهــای سـرشـار از شــادی را…
آه کـه چـقــــدر خـــســـتـــه ام …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
نمی دونم از کجا و چطور بگم
وقت رفتن رسیده و به اجبار باید از کنار شما رفت و تنهایی وترک کنم…
ولی متاسفانه باید رفت و کاری نیمه تمام را به پایان برسانم…
امیدوارم بخاطر تمام کم کاری ها و کمبودهایی که زندانی برای سایت گذاشت
و یا بدی در حق کسی کردم
من را ببخشید …
از این پس بجای من موناخانوم به عنوان ادمین تنهایی فعالیت خودشون وآغاز می کنند
امیدوارم مثل همیشه کنارشون باشید وبرای موفقیت سایت تلاش کنید…
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است...
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشید و
صبوری کند....
تا از یاد ببرد صاحبش را...
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را
فراموش کند....
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود......
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشت
اصلا نمی دونست عشق چیه عاشق به کی می گن
تا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بود
و هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندید
هرکی که می ومد بهش می گفت من یکی رو دوست دارم
بهش می گفت دوست داشتن و عاشقی مال تو کتاب ها و فیلم هاست….
روز ها گذشت و گذشت تا اینکه یه شب سرد زمستونی
توی یه خیابون خلوت و تاریک
داشت واسه خودش راه میرفت که
یه دختری اومد و از کنارش رد شد
پسر قصه ما وقتی که دختره رو دید دلش ریخت و حالش یه جوری شد
انگار که این دختره رو یه عمر میشناخته
حالش خراب شد
اومد بره دنبال دختره ولی نتونست
مونده بود سر دو راهی
بقیه در ادامه مطلب
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, ,
??ادامه مطلب??
نمیدانم به گوشت میرسد آنجا صدای من , نمیدانم تو هم احساس خواهی کرد چون من درد هجران را ؟ نمیدانم تو هم شبها به یاد آن شب دیدار ! , چراغان میکنی از اختران اشک دامان را ؟ نمیدانم تو را شبها اگر خوابیست , می بینی مرا در ابر رویاها که می گریم ؟ نمیدانم گرامی داشتی آن عهد و پیمان را ؟ نمیدانم تو را هم از درون خسته دل , از درنگ خسته تقویم بیزاریست ؟ نمیدانم به خاطر داری آن ساعت که میگفتی و می گفتم : فراموشت نخواهم کرد تا جاوید ؟ نمیدانم تو را هم هست این امید که روزی از پس آن کوههای دور , بناگه دختر خورشید , بر قلب سیاه تیرگی تازد ؟ نمیدانم . نمیدانم
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
از این شاخه به آن شاخه پریدی ، از این قلب رفتی و به قلبی دیگر نشستی ، عین خیالت نیست که دلم را شکستی، انگار نه انگار که روزی با هم عهدی را بستیم!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
به تو ای دوست….
ولی افسوس نشد
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
C†?êmê§ |